دیرترین به موقع

 

         

 

                             

 

         

 

                         

                                                          

         

 

                         

                                                                                                              

         

      در مجموع امسال روز قدس آرام تر و خلوت تر از سال های قبل بود.این را عکس های خبرگزاری ها هم اثبات می کنند ولی حداقل برای من متفاوت با سال های پیش شد. دمی با حسن سربخشیان بسر بردن واقعا نعمت بزرگی است. انسانی خوش برخورد،آگاه،دوست داشتنی و عکاسی تیزبین که خلاصه از آن دسته آدم هایی است که به یکبار دیدنشان نمی توان قانع بود. با او دیر آشنا شدم ولی خوب آشنا شدم. امسال این شانس را داشتم که عکس هایم را ببیند. آنهم از موضوعی که خودش هم صبح از آن عکاسی کرده بود.حسن سربخشیان در نقد عکس کم نظیر است. کارگاهی بسیار خوب و مفید برگزار کرد و نقد های جالبی داشت. نگاهش به عکاسی خبری و آثارش در این وادی ستودنی اند. حتی نقد های تند و بی پرده اش از هزاران ستایش بهترند. روز قدس امسال یک خوش شانسی دیگر هم داشتم و آن این بود که با پیام برازجانی عزیز هم آشنا شدم که البته کل این قضایا و کارگاه عکس و ... در اثر تلاش او و دوستانش در خانه عکاسان بود. نکته جالب برایم این بود که بنظرم آمد شباهت های زیادی بین پیام برازجانی و  محمد خیرخواه وجود دارد ! فکر کنم یکی از دلایلی هم که توانستم براحتی با او ارتباط برقرار کنم همین بود. هر دو جوانانی موفق و دوست داشتنی اند با پشتکاری مثال زدنی. قرار است کار بزرگی را کنار هم شروع کنیم که امیدوارم به مرحله عمل هم برسد و مانند چندین طرح مشابه دیگر فقط در حد حرف یا صرفا پر کردن یک آرشیو نماند.در ضمن حسن سربخشیان عکس زیر را بیش از دیگر عکس هایم پسندید .

         

در خرابات مغان

 

                       شب قدر

       شب قدر

                       شب قدر

      شب قدر

                        خواب در خرابات مغان

روز جهانی زنان روستایی

 

                  روستایی در الموت

     پانزدهم اکتبر روز جهانی زنان روستایی نام گذاری شده است. این زنان که یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می دهند، نقش مهمی درسرپرستی از خانواده های خود بر عهده دارند.از آنجایی که در سالهای اخیر میزان مهاجرت مردان روستایی به شهرها برای بدست آوردن فرصتهای شغلی بهتر افزایش یافته، مسئولیتهای زنان روستایی هم در نگهداری از خانواده ها خود بیشتر شده، ولی این افزایش مسئولیتهای همراه با افزایش دسترسی این زنان به منابع و آموزش های لازم نبوده است.پبام اصلی روزجهانی زنان روستایی این است که حمایت از زنان روستایی یکی از بهترین راه های بدست آوردن دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبازره با فقر است.

   عکس بالا رو در یکی از روستاهای الموت گرفتم که بی ربط به این روز هم نیست.برای دیدن عکس های بیشتر از زنان روستایی از بابک برزویه و حامد بهنام می توانید به اینجا مراجعه کنید. 

دلخوشی

        

                 واقعا خرپشتس؟

   امروز داشتم عکس های کامران عدل از خانه تفضلی رو نگاه می کردم که یدفعه یاد این عکس افتادم که چند روز پیش هنگام عبور از کوچه ای گرفتم.خیلی به این فکر کردم که چی شد که یکدفعه از یک دوره ای به بعد معماری شهرهای ما این شکلی شد؟چرا لاله زار به این روز افتاد ؟ چرا نمای ساختمون ها سنگ نامرغوب شد و پنجره ها آلومینیومی؟ چرا خرپشته ها کج شد؟! چرا باید الان تا یه خونه قدیمی مثلا تو خیابون کاخ می بینیم صد بار آرزو کنیم کاش خونه ما الان این شکلی بود؟! یادمه یه روزهایی که هنوز این قدر الکی !!! گرفتار نبودم یکی از کارایی که خیلی دوست داشتم این بود که تو خیابون های مرکزی تهران راه برم و خونه های قدیمی رو ببینم.هنوزم این کارو دوست دارم.تا حالا خیابون نوفل لوشاتو رو دیدین؟

    راستی امروز روز بزرگداشت حافظ بود؟به مردانی از جنس حافظ چقدر باید احترام گذاشت؟شاید امروز فرصتی بود تا بفهمیم و دریابیم که چطور حافظ سال ها پیش کلماتی ساده را که هر روز ورد زبان ماست طوری کنار هم چیده که تا هزاران سال پس از مرگش همچنان نام و یادش زنده بمانند.حافظ یکی از دلخوشی های ایرانی بودن ماست...

دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد/به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد/بشوی این دلق دلتنگی که در بازار یکرنگی/مرقع های گوناگون می احمر نمی ارزد/به کوی می فروشانش به جامی بر نمی گیرند/زهی سجاده تقوا!که یک ساغر نمی ارزد/رقیبم سرزنش ها کرد کزین باب رخ برتاب/چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی ارزد؟/تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی/که شادی جهانگیری غم لشکر نمی ارزد/شکوه تاج سلطانی که بیم سر در او ترک است/ کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد/برو گنج قناعت جوی و کنج عافیت بنشین/که یک دم تنگدل بودن به بحر و بر نمی ارزد/بس آسان می نمود اول غم دریا به بوی سود/غلط بودم که یک موجش به صد گوهر نمی ارزد/دیار یار عاشق را مقید می کند، ورنه/چه جای فارس؟کاین محنت جهان یکسر نمی ارزد/چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر/که یک جو منت دونان به صد من زر نمی ارزد.

زندگی در حوزه های علمیه تهران

 

             طلبه ای در حال پيچيدن عمامه     

    بهزاد جايز فارغ التحصيل رشته عکاسی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران است و از سال 1376 به صورت حرفه ای عکاسی می کند. مجموعه زير متشکل از عکس هايی است که او در طول بيش از يک سال از زندگی محصلان و مدرس های علوم دينی در بيش از 20 مدرسه مذهبی تهران برداشته است. مجموعه عکس های او را می توانید اینجا ببینید.

غروب یک اتوبان

 

          مردآباد کرج - پالایشگاه گاز تهران

آخرین حلقه

   

                      عباس نیکویه

  مراسم معارفه معاون جدید سياسی - امنيتی استانداری قزوين چهارشنبه با حضور محمد باقر ذوالقدر ، جانشين وزير كشور برگزار شد. در این مراسم عباس نیکویه ، رئيس سابق شورای شهر و دبير ائتلاف پيروان ولايت قزوين ، بعنوان معاون جديد سياسی - امنيتی استانداری قزوين جانشین اکبرزاده شد.

سرنوشت

 

    متروی تهران

گذار از سايه ها

 

            

     توماس مونيتا عکاس اهل شيلی جايزه معتبر'ليشا اوسکار بارناک' را به خاطر گزارش تصويری اش از کابل با نام "گذر از سايه ها " به دست آورده است. اين جايزه سالانه برای عکس هايی که روابط انسانها را با محيط زندگی شان به تصوير می کشد داده می شود. مونيتا که در سال 1975 در شيلی متولد شده اين عکسها را در سال 2005 هنگامی که برای خبرگزاری آسوشيتيد پرس در افغانستان کار می کرد گرفته است. مونيتا با استفاده موثر از سايه و نور به رنگ ها قوت بيشتر بخشيده است. داوران اين مسابقه می گويند که مونيتا توانسته يک گزارش ژورناليستی را با ديد زيباشناختی شخصی اش ترکيب کند. اين عکسها لحظه هايی از صلح و آرامش است، در کشوری که سالها گرفتار جنگ و درگيری بوده است.عکس های مجموعه را اینجا ببینید.

منبع : BBC Persian

تقدیری برای دلتنگی هایم

 

                    لوح جشنواره

     امسال استان قزوین برای نخستین بار شاهد برپایی جشنواره استانی مطبوعات بود. این جشنواره با حضور هفته نامه های استان و نمایندگی های محلی روزنامه ها و خبرگزاری های سراسری برگزار شد. در مراسم اختتامیه جشنواره که شنبه ۱ مهرماه برگزار شد، وبلاگ من که در بخش وبلاگ نویسی شرکت داده شده بود، شایسته تقدیر شناخته شده و با اهدای لوح و جایزه نقدی از آن تقدیر بعمل آمد. در بخش عکاسی خبری هم مورد تقدیر قرار گرفتم! در این بین باید تلاش و همت برگزار کنندگان جشنواره بخصوص دوستی عزیز که سمت مدیریت اجرایی جشنواره را بعهده داشت ستود.بیش از هر چیز این جشنواره برای من فرصت ارزشمندی بود جهت همکاری دوباره با او. کسی که اگر هنوز یا حتی برای مدتی بیشتر سردبیر من بود مسلما در بخش عکس عنوان بهتری بدست می آوردم. نمی دانید کار کردن با چنین انسانی با درکی وسیع از روزنامه نگاری و اطلاع رسانی در مقام سردبیر چه لذتی دارد. نمی دانید چه لذتی داشت وقتی در روزگاری نه چندان دور با یک عکس تمام ادارات و نهادهای استان را به واکنش وادار می کردیم. نمی دانید چه لذتی داشت وقتی سردبیر یادداشت روز را بر حسب عکس من می نوشت. نمی دانید چه لذتی داشت وقتی در انتخاب عکس و کادره کردن آن کاملا آزاد بودم. اگر آن دوران ادامه پیدا می کرد...

   از تمام دوستان و همکاران عزیزم در هفته نامه تابان هم ممنونم. بخصوص از حمایت های مدیریت عالی نشریه و بویژه مدیریت اجرایی تابان که حمایت ها و دلگرمی هایش همیشه راهگشای من بوده است. محذورات این نشریه را آنهم در شرایط فعلی مطبوعاتی کشور برای چاپ عکس هایم درک می کنم. از تک تک بچه های تابان بخصوص سعید عنبری عزیز هم ممنونم. این نشریه جو بسیار دوست داشتنی و صمیمانه ای دارد. تابان را جایی برای یادگیری بیشتر می دانم ، جایی برای زندگیست و سعدی که می گوید : 

آن عجب نیست که سرگشته بود طالب دوست          عجب این است که من واصل و سرگردانم   

مهربان یار دبستانی

 

    مهر 85

 

    مهر 85

 

    مهر 85

                  مهر 85

     مهر 85

                   مهر 85